شهر سوال ـ این عمل نسبت به رهبر جامعه، خطای بزرگتری محسوب می شود و می تواند مجازات سنگین تری نیز در پی داشته باشد. چون تضعیف جایگاه رهبر جامعه، آسیبی است که به تمام اجتماع و نهادهای آن وارد می شود. و چنین خطایی علاوه بر اینکه جنبه شخصی داشته، از منظر شخصیت حقوقی رهبر نیز باید مد نظر قرار بگیرد.
کلام و عقاید
آیا بالاتر بودن امام از پیامبر، به معنای پیامبر بودن امام نیست؟
شهر سوال ـ مطابق آیات قرآن، قطعا مقام امامت، از مقام پیامبری، برتر است. چون حضرت ابراهیم (ع) دارای مقام پیامبری بودند و بعد از طی مراحلی از آزمایش های الهی ، لایق مقام امامت شدند:
علم امروز با تشریح مغز، علت تمام حالات انسان، را یافته است. دیگر جایی برای روح نمانده است.

شهر سوال ـ مغز سر مقرّ و مسكن نفس ناطقه است و جاى تخیّل و حفظ و ذكر و تمیزست. و مغز سر بسه قسمت است نزدیك حكما: قسم پیشین ازو مر تخیّل (را) است، كه نفس بدین قسم تخیّل كند مر صورتهاء دیدنى و شنودنى را، كه راه علم سوى نفس این دو راه است: یكى بینائى و دیگر شنوائى. و قسم میانگین از مغز سر مر حفظ راست كه نفس بدو یاد گیرد دیدنیها و شنودنیها (را). و قسم پسین از مغز سر مر ذكر راست كه نفس بدان قسم یاد كند مر یاد گرفتها را.[۳]
رابطه روح با جسم انسان و ماده چیست؟

كسى كه فى الجمله به تاریخ فلسفه در عصر جدید آشنا باشد مى داند كه تا چه اندازه همت فلاسفه جدید صرف پیدا كردن نوع ارتباط امور بدنى و امور روحى شده و تا چه اندازه مكتبهاى مختلف به وجود آمده و نظریه هاى گوناگون پیدا شده و تا چه افراط و تفریط هایى پیش رفته اند، تا آنجا كه عده اى نمودهاى روانى و پدیده هاى نفسانى را خاصیت عادى و طبیعى تركیبات ماده دانستند و منكر هر نوع «ثنویت» و دوگانگى بین روح و بدن شدند، و برخى دیگر جسم و ماده را بى حقیقت و صرفاً نمایشى براى روح دانستند و از این راه «ثنویت» و دوگانگى روح و جسم را به خیال خود از میان برداشتند، گروهى هم از این تلاشها خسته شدند و تحقیق این بحث را از حدود قدرت بشر خارج دانستند.
چرا از نظر اسلام مقام سادات بیش از دیگران است؟
شهر سوال ـ حتی در جایی که شرف ائمه یاد می شود، اهل بیت (علیهم السلام) علت آن را ذکر می کنند تا مردم بدانند که سبب اصلی شرف چیست: مردى بحضرت رضا (ع) عرض كرد بخدا قسم كه در روى زمین از جهت پدر احدى با شرف تر از تو نیست آن بزرگوار فرمود تقوى پدران مرا مشرف ساخت و اطاعت خدا ایشان را بهره مند گردانید.[۳]
آیا خدا می تواند بصورت یک انسان به انسان دیگر تجلی کرده باشد؟

شهر سوال ـ تجلی به معنای ظاهر شدن و آشکار گشتن است. پس قبل از هر چیز باید دقت کنیم که معنای تجلی خدای متعال، در یک انسان، حلول خدا در انسان نیست. چون یک موجود بی نهایت نمی تواند در یک موجود محدود، حلول کند و حلول خدا در هر چیزی، یک اندیشه واضح البطلان است.
انسان که معلومات خود را از دنیای مادی می گیرد، چگونه ادعاهایی درباره مجردات مطرح می کند؟

شهر سوال ـ به عنوان نمونه ما می توانیم با حواس خود، آتش و گرما را بفهمیم. در مرحله بعدی عقل بین این دو معلوم مقایسه هایی برقرار کرده و مفهومی به نام علیت را می فهمد که به هیچ عنوان مادی نبوده و نمی توانیم آن را در عالم ماده نشان دهیم. (علت در خارج نیست بلکه آتش در خارج است) و با درک علیت، و یافتن نقص ها در جای جای عالم مادی، متوجه می شود که علت همه اینها، امری ماورای طبیعت و ماده است.
آیا با پیشرفت علم جایی برای اعتقاد به خدا باقی می ماند؟

شهر سوال ـ شهید مطهری در این باره می فرمایند: «زمانى آمدند گفتند دین مولود ترس است، بشر از طبیعت مى ترسیده، از صداى غرّش رعد مى ترسیده، از هیبت دریا مىترسیده، و نتیجه ترس سبب شده كه فكر دین در سر مردم پیدا شود. ... بعضى گفتند علّت پیدایش دین جهل و نادانى بشر است؛ بشر مى خواسته حوادث جهان را تعلیل نماید و براى آنها علّت ذكر كند و چون علّتها را نمى شناخته است، علّت ماوراء طبیعى براى حوادث فرض كرده است. بعضى دیگر گفته اند علّت اینكه بشر به سوى دین گراییده علاقه اى است كه به نظم و عدالت دارد؛ وقتى كه در دنیا از طرف طبیعت یا اجتماع بى عدالتى مى بیند، براى اینكه تسكینى جهت آلام درونى خود پیدا كند دین را براى خویشتن مى سازد.... بعضى آمدند براى پیدایش دین یك علّت دیگر فرض كردند و گفتند دین وسیله اى است براى كسب امتیاز در جامعه هاى طبقاتى. ... فروید گفت: ... دین ریشه اش تمایل جنسى است و نه چیز دیگر.[۱]
ما که زردتشتی و یگانه پرست بوده ایم، چرا باید دنبال اعراب برویم؟

شهر سوال ـ قطعا کنار هم قرار دادن این دو معیار، انسان را در مقاطع بسیاری دچار تضاد می کند، چون قوم ایرانی همیشه مسیر حق را طی نکرده اند. مثل طبقه بندی جامعه و محروم کردن عده بسیاری از تحصیل که قابل انکار نیست. و در موارد باطل بودن شیوه اجدادمان ، دو گانگی معیارها، با بی معیار بودن فرقی ندارد. در حالی که ما از لزوم معیار سخن گفته ایم.
منظور از باطل بودن تسلسل در براهین خداشناسی چیست؟

شهر سوال ـ در فرض اول مطلوب، یعنی اثبات واجب الوجود، حاصل می شود. اما در فرض دوم به حکم اینکه هر موجود ممکن الوجود بالضروره نیازمند به علت است که آن نیز محتاج به علت خواهد بود، اکنون آن علت از دو حالت «واجب الوجود» و «ممکن الوجود» بیرون نیست. در فرض نخست، مطلوب یعنی واجب الوجود اثبات می شود و در فرض دوم نیاز به علت برای آن ضروری است.